امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Red Flag

ˈredˈflæɡ redflæɡ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    red-flagged
  • شکل سوم:

    red-flagged
  • سوم‌شخص مفرد:

    red-flags
  • وجه وصفی حال:

    red-flagging
  • شکل جمع:

    red flags

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در حالت فعل (verb): red-flag

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
پرچم قرمز (از آن به عنوان علامت خطر یا علامت توقف در مسابقه استفاده می‌شود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- A red flag is often used as a danger signal.
- از پرچم قرمز اغلب به عنوان علامت خطر استفاده می‌شود.
- The referee raised the red flag, signaling an immediate halt to the race.
- داور پرچم قرمز را بالا برد.
- You mustn't swim when the red flag is flying.
- وقتی پرچم قرمز برافراشته است، نباید شنا کنید.
noun countable
پرچم سرخ (نماد انقلاب)
- As soon as they raised the red flag, it became clear that change was inevitable.
- به محض اینکه پرچم سرخ را بالا بردند، مشخص شد که تغییر اجتناب‌ناپذیر است.
- The government officials were alarmed by the growing number of red flags appearing across the nation.
- مقامات دولتی از افزایش روزافزون پرچم‌های سرخ در سراسر کشور نگران شدند.
noun countable
علامت خطر، علامت هشدار
- The sudden increase in customer complaints is a red flag.
- افزایش ناگهانی شکایات مشتریان علامت خطر است.
- The sudden increase in his expenses was a red flag.
- افزایش ناگهانی هزینه‌هایش علامت هشدار بود.
verb - transitive
توجه را به ... معطوف کردن
- We need to red-flag this issue.
- باید توجه را به این موضوع معطوف کنیم.
- I red-flagged his inappropriate comments.
- توجه را به نظرات نامناسب او معطوف کردم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد red flag

  1. noun warning signal
    Synonyms:
    casus belli delicate subject red light red rag sore point

ارجاع به لغت red flag

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «red flag» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/red-flag

لغات نزدیک red flag

پیشنهاد بهبود معانی