گذشتهی ساده:
red-flaggedشکل سوم:
red-flaggedسومشخص مفرد:
red-flagsوجه وصفی حال:
red-flaggingشکل جمع:
red flagsشکل نوشتاری این لغت در حالت فعل (verb): red-flag
پرچم قرمز (از آن به عنوان علامت خطر یا علامت توقف در مسابقه استفاده میشود)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
A red flag is often used as a danger signal.
از پرچم قرمز اغلب به عنوان علامت خطر استفاده میشود.
The referee raised the red flag, signaling an immediate halt to the race.
داور پرچم قرمز را بالا برد.
You mustn't swim when the red flag is flying.
وقتی پرچم قرمز برافراشته است، نباید شنا کنید.
پرچم سرخ (نماد انقلاب)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
As soon as they raised the red flag, it became clear that change was inevitable.
به محض اینکه پرچم سرخ را بالا بردند، مشخص شد که تغییر اجتنابناپذیر است.
The government officials were alarmed by the growing number of red flags appearing across the nation.
مقامات دولتی از افزایش روزافزون پرچمهای سرخ در سراسر کشور نگران شدند.
علامت خطر، علامت هشدار
The sudden increase in customer complaints is a red flag.
افزایش ناگهانی شکایات مشتریان علامت خطر است.
The sudden increase in his expenses was a red flag.
افزایش ناگهانی هزینههایش علامت هشدار بود.
توجه را به ... معطوف کردن
We need to red-flag this issue.
باید توجه را به این موضوع معطوف کنیم.
I red-flagged his inappropriate comments.
توجه را به نظرات نامناسب او معطوف کردم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «red flag» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/red-flag